حالو که هیشکی نی, یی مطلب درس حسابی بذره من میخوام یی خاطره برادون بگم شاید خوشدون بیاد , اگه , بوتونی بوخونی!!!!!!!!!!!
یی روز که خود مومام بحثم شده بو و هی مومام میگف رودم برو یی کاری پیدا کن اقد الاف ,طو, نخور تو کوچه می تو صبو زن نمیخی بجه نیمخی زندگی نیمخی ؟؟
درس خو نخوندی سر کارن خو نیمری په چه گوریتو میخی بکنی صبو مردم منعم میکنن که این چه بچه ای تربیت کردی زبونت خو درازه هی مف مف بخور و راس راس برو, مردم از دس تو
منم که لجم در اومده بود گفتم :حالو من از این بلات میرم دیگم نمیام حالو اول جونیمه میخام یرزیی کیف کنم اگه هشتی
مومام نه گذاشت و نه برداشت گفت : پای تخت هم که رفتی سینه قبرسون هم که رفتی مگه من بدیدو میخوام
من میخوام بری خودود مرد بیشی صبا منم جلو مردم پز بدم که این پسر منه نه که خجالت بکشم بچمی
اخه مومو جون زندگی مسخره بازی خو نی بچه مردم بیبین یو درس می خونن یو میرن سر کار پول در میارن بعدشن یه کاری بلد میشن اسو میشن هم قرب دارن هم پول
من گفتم : یی لقمه نون تو این خونه می خورم چقد سرکوف با بفهمم من دیه تو این خونه نون نیمخورم
وهمین که نهار نخوردم و مومام چنان با التماس از من می خواست که عزیزم بیا غذاتو بخور ...........
اما امروز پس از گذشت دو دهه چنان فشار زندگی زیاد است که معنی حرف های مادر را با گوشت و پوست و استخوان لمس می کنم !!!!!!!!!!!!!
منبع: پرتال خبری اسد آباد http://www.asdebad.ir/
نظرات شما عزیزان:
دم حموم
ساعت8:31---10 شهريور 1393
چطو شده؟؟؟؟؟؟؟<img src="http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(24).gif" width="18" height="18"><img src="http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(24).gif" width="18" height="18"><img src="http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(24).gif" width="18" height="18"><img src="http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(24).gif" width="18" height="18"><img src="http://loxblog.com/images/smilies/smile%20(24).gif" width="18" height="18">
موضوعات مرتبط: متفرقه ، ،
برچسبها:
تاريخ : 9 / 6 / 1393برچسب:اسفندآباد,اسفند آباد,اسفنداباد,اسفند اباد,ابرقو,ابرکوه,یزد,بخش بهمن,esfandabad,esfandabadi,اسفندار,روستا,اسفندآبادی,اسفند آبادی,اسفندابادی,اسفند ابادی,, | | نویسنده : اسفندآبادی |